در حال بارگذاری ...
در گفت‌وگو با عزیزالله فخر براهویی

جشنواره تئاتر و جنبه‌های متفاوت برگزاری آن

 عزیزاللّه فخربراهویی- متولد ۱۳۴۸ زاهدان-  مدت ۳۵ سال در خدمت تئاتر این مرز و بوم بوده، ایشان آثار متعددی را در غالب نمایشنامه به رشته تحریر درآورده و برخی از این آثار را در مقام کارگردان اجرا کرده است.

 از مهمترین این نمایشنامه‌‌ها می‌توان به: (فاجعه‌ای با موهای تردوقهوه ای- تولدی دیگر- سایه‌ای در کوچه‌های غربت- تنها مرگ تکرار نمی‌شود- تراژدی برزوی پهلوان و...)  اشاره نمود.
او هم اکنون در مقام یکی از افراد فعال و پیشکسوت، عضو اصلی شورای نویسندگان و شورای سیاست‌گزاری تئاتر استان است.

به عنوان یکی از نویسندگان و تئورسین‌های تئاتر استان، دقایقی را با او به گفت‌وگو نشستیم تا در آستانه جشنواره تئاتر استانی، از نظرات کاربردی ایشان بهره‌مند شویم.

 

باتوجه به اینکه به جشنواره تئاتر استانی نزدیک هستیم، آیا شما راهکاری برای جشنواره‌ای با کیفیت و پویا دارید؟
 برگزاری جشنواره، متاسفانه در استان ما سیستان و بلوچستان همواره به عنوان یک وظیفه ناگزیر نگریسته شده و در هر حال و با هر شرایطی برگزار شده و به پایان رسیده و باری به ناچار از روی دوش متولیان ومسئولان برداشته شده است. اما هرگز به آن به عنوان یک حرکت اندیشمندانه و هدفمند نگریسته نشده است. در حالیکه به نظر من اگر برگزاری جشنواره به تعدادی از هنرمندان این عرصه یعنی تئاتر و بچه‌های تئاتری واگذار گردد، می تواند شکلی هدفمند بگیرد. برای مثال اهالی و اصحاب تئاتر استان، علی الخصوص زاهدان در این راستا اولین تصمیمی را که برای جشنواره 96 گرفته اند در خصوص متون نمایشی بوده، که خود را ملزم به آن کرده‌اند که حداقل  بچه‌های زاهدانی از متون بومی استفاده کنند و حق نداشته باشند که متون نویسندگان غیربومی را کارکنند ودر جشنواره به اجرا در بیاورند .
به نظر بنده اگر جشنواره وبرنامه‌ریزی‌های آن بر عهده اهل فن باشد، ناخواسته تصمیمات گرفته، می‌تواند سودمندتر ودر جهت کیفیت و پویایی جشنواره باشند.
از دیگر مسائلی که در برپایی جشنواره  باکیفیت می‌تواند موثر باشد، پرداختن به مبحث مهم نمایشنامه‌نویسی و حمایت از نویسندگان بومی است. به نظر بنده بالای هفتاد درصد مشکلات تئاتر امروز شهرستان‌ها بر می‌گردد به عدم وجود نمایشنامه‌ی خوبی که حاصل کار نویسندگان شهرستانی باشد. اندکی حمایت از نویسندگان مجرب و کارکشته شهرستان‌ها و نشویق آنها به بحث آموزش و استفاده کردن از تجارب گرانبار آنها در جهت آموزش نسل‌های جوانتر، می‌تواند بسیاری از مشکلات این بخش را حل کند که در نتیجه تئاتر شهرستانها، علی الخصوص تئاتر استان ما می‌تواند بازگشتی به روزهای پویای خود داشته باشد.

 

چقدر با این جمله موافقید که (جشنواره هنگامی مناسب است که تئاتر جریان زندگی خود را داشته باشد)
تا در کنار آن جشنواره بتواند به رشد و بالندگی برسد؟

 مقوله جشنواره و بود و نبود آن، متاسفانه مسئله‌ای بغرنج و پیچیده است که در سالیان گذشته موضوع بحث بسیاری از محافل تئاتری بوده وهست . به یاد می آوریم در دوره ای انجمن هنرهای نمایشی سابق با عنوان مرکز هنرهای نمایشی، برای آنکه به سمت و سوی اجراهای عمومی برود و تئاتر را بتواند مردمی تر کند ، تصمیم گرفت که هزینه‌های جشنواره‌های تئاتر استانی و منطقه‌ای را، هزینه گروه‌های نمایشی جدا کند و جشنواره عملا حذف گردید . اما در عمل، متاسفانه آنچه که بدست آمد، نبود مگر مرگ تئاتر بطور کامل در شهرستان‌های کوچکتر. شهرستان‌هایی که بخاطر عدم امکانات و تجهیزات کافی و مشکلات بنیادین، فقط و فقط کار می‌کردند به امید اجرا در جشنواره تئاتر استانی و منطقه‌ای، عملا دیگر هیچ روشنای امیدی برای عرضه آثارشان نداشتند و ناگزیر تئاتر در این شهرها بطور کامل تعطیل گردید. تجربه بدست آمده از حذف جشنواره تئاتر استانی و منطقه‌ای، متاسفانه تجربه گرانی بود که هنوز که هنوز است، سایه آن بر سر برخی شهرهای استان ما مانند خاش، سراوان، چابهار و نیکشهر سنگینی می‌کند. از سوی دیگر برگزاری جشنواره و تجربه آن بعضا از بد حادثه، گروه‌های شهرستانی یا بخشی از آنها را طوری بار آورده که افق آمال و آرزوهای ایشان، فقط جشنواره بوده و به سبب کار برای جشنواره، از رسالت اصلی خود که کار برای مخاطب و مردم است، غافل شده، نوعی تئاتر زاده شده که هرگز نتوانسته با مردم و مخاطب عام ارتباط برقرار کند . واین به نوعی افتادن از آنسوی بام بشمار می آید .به نظر بنده ، جشنواره می تواند وجود داشته باشد ، اما در کنار تئاتری که به دنبال کسب ارتباط با مخاطب عام است . جشنواره می تواند به عنوان محلی برای عرضه گزیده ای از انبوه کارهای انجام شده در طول سال و اجراشده در سالنها وتالارهای شهر باشد، تا به وسیله آن ، به لحاظ کیفیت و فاصله نگرفتن از علم تئاتر روز ، مورد ارزیابی قرار گیرند و سنجیده شوند .جشنواره ای اینگونه در کنار اجراهای عمومی نیاز مبرم و جدایی ناپذیر تئاتر است .

 

 میزان توجه هنرمندان تئاتر ایران به آثار کلاسیک در جشنواره ها و اجراههای عموم چقدر است ؟
 آثار کلاسیک ، ادبیات حماسی و اسطوره ای و انبوه افسانه های گران سنگ ادبیات فارسی ، به نظر می رسد آنقدر ظرفیت و گنجایش دارند که هنرهای این مرز و بوم ، علی الخصوص هنرهای نماشی و تئاتر ، از آنها وام گرفته و با استفاده از ایشان آثار شایسته و درخوری با شناسنامه و هویت ایرانی و فارسی عرضه کنند .در این باره در طول سالیان گذشته گامهایی هرچند اندک برداشته شده ، اما به نظر می رسد آنطور که باید و شاید ، کافی نیست . فرهنگ و تمدنی با این غنا ، حقش بسیار بیشتر از این است که داریم . هنرمندان عرصه نمایش و اهالی اصحاب تئاتر ، به نظر بنده باید رجعتی دوباره به این آثار گرانبها بکنند. اگر می خواهند اثری بیافرینند که ماندگار باشد و جاودان ، آثار کلاسیک و ادبیات غنی ایران زمین را از خاطر نبرند.

 

رویکرد جشنواره تئاتری ما به چه صورت است ؟ آیا راه درستی در پیش گرفته است ؟

با مدیریت جدید و سیاستهای نوین انجمن هنرهای نمایشی استان و حمایتهای بی ریای مسئولان و متولیان هنری و اداره کل فرهنگ وارشاد اسلامی استان سیستان و بلوچستان ، به نظر می رسد جشنواره استانی 96  می تواند به عنوان یک جشنواره هدفمند ، مورد توجه قرار گیرد .برگزاری جشنواره امسال به همت اهالی و اصحاب تئاتر استان قرار است سمت و سوی نویی را دنبال کند که از آن جمله اند بخش خیابانی جشنواره ، و الزام استفاده از متون نویسندگان بومی .برنامه ریزی جشنواره امسال با مشورت خود هنرمندان تئاتر استان انجام گردیده که این موضوع  از نکات برجسته جشنواره امسال است و امید می رود به همت برگزارکنندگان به جد به اجرا در آید . به نظر بنده هر حرکتی ، اگر با مشاوره اهل آن ، یعنی هنرمندان تئاتر ، به اجرا در آید ، لاجرم می تواند مفید فائده واقع شود و در این سامان ، در این برهه زمانی به نظر می رسد دست سرنوشت و تقدیر ، ما را به اینسوی ایده ال کشانده که امیدواریم در عمل و اجرا نیز آنگونه باشد که آرزو می کنیم.

 

برای جذب مخاطب بیشتر وتاثیر بیشتر بر مخاطب چه باید کرد ؟
 مخاطب شاید یکی از ارکان اصلی در کار هنر ، علی الخصوص هنر تئاتر باشد . یعنی تئاتر بی وجود مخاطب یعنی هیچ . اما اینکه چگونه می توان مخاطب بیشتری را جذب کرد و سالنهای تئاتر را مملو از تماشاچی دید ، برمیگردد به بسیاری مسائل که عمده ایشان می تواند با سرمایه گزاری و بودجه وهزینه درست تا حدودی مرتفع گردد.اگر دست و بالمان در تبلیغات درست و انواع آن ، از بنرها و پوسترهای خیابانی گرفته تا تیزرهای رادیویی و تلویزیونی باز باشد ، می توان در جذب مخاطب تا حد زیادی موفق بود .از بودجه وهزینه که بگذریم ، یکی از عمده مسائلی که همواره در شهرستانها ، علی الخصوص شهرهای استان ما در جذب مخاطب و عدم موفقیت در این باره ، همیشه مطرح بوده ، شکل آثاریست که بعضا در ارتباط برقرار کردن با مخاطب عام مشکل دارند. به نظر بنده نویسندگان ، کارگردانان و عوامل دست اندر کار تولید تئاتر می توانند در انتخاب متون نمایشی و شکل اجرای آن ، شرایط مخاطب را نیز مد نظر قرار داده ، با توجه به سطح توقع و سلیقه تماشاگر به کار بپردازند. به نظر بنده در ابتدای کار بد نیست به قدر توقع تماشاگر کار کنیم و وقتی تماشاگر به دیدن تئاتر عادت کرد ، آنوقت فرصت کافی برای ارتقای سطح سلیقه او خواهیم داشت .

 

شما فکر می کنید چرا برای جریانهای فرهنگی و هنری هزینه نمی شود وسنگینی آن بر عهده ادارات کل فرهنگ وارشاداسلامی است ؟

 وقتی صحبت از مشکلات و معزلات جامعه می شود ، اعم از بزهکاری ، اعتیاد ، طلاق و بسیاری دیگر ، همه وهمه از کار فرهنگی حرف وسخن به میان می آورند وباور دارند که انبوه مشکلات جامعه در بخشهای مختلف با کار فرهنگی قابل پیشگیری و رفع می باشند ، اما متاسفانه وقتی به مسئله دقیق تر وریزتر نگاه می کنیم می بینیم این باورها همواره در حد حرف وشعار مانده و هرگز احساس نیاز به عمل به آنها در مسئولین ما نشده است . چرا که وقتی به سراغ شهرداریها می رویم وبخش فرهنگی آنها که در فلان پروژه سرمایه گزاری کنید ، خیلی استقبال نمی شود .اگر به سراغ بهزیستی و مشکلات اجتماعی می رویم تا درصدی از هزینه هایشان را در بخش فرهنگ وهنر صرف کنند ، تا با کار فرهنگی با مشکلات اجتماعی به مبارزه بپردازیم ، هیچ مسئولی این احساس نیاز را ندارد .
یعنی هنگام حرف وشعار همه جای خالی کارهای فرهنگی را در این جامعه احساس می کنند ، اما در عمل هیچ سرمایه گزاری ای در این بخش نمی شود و آنچه که هزینه می شود ، بخور و نمیری بودجه های درجه دهم و یازدهمی هست که از بخش فرهنگ و ارشاد اسلامی به سمت وسوی هنر سرازیر می کردد و بسیار هم ناچیز است.
مبارزه با مواد مخدر می تواند بخش عظیمی از سرمایه گزاری اش را را در کارهای فرهنگی و هنری صرف کند ، بهزیستی و ادارات پیشگیری آن ، راهنمایی و رانندگی و فرهنگ ترافیک ، علوم پزشکی و فرهنگ سلامت جامعه ، ورزش وترویج ورزش عمومی و بسیاری از مسائل دیگر فقط و فقط با کار فرهنگی و علی الخصوص ، تئاتری می تواند در جامعه رواج یافته و اعمال شود ، اما انصافا چقدر از هزینه های شبیه آنها به این سوی سرازیر شده است ؟

 

هدف مشترک جشنواره های تئاتری چیست ؟
به نظر بنده بعضا یادمان می رود که جشنواره ها تنها ویترینی است که گزیده کارهای یک سال یک شهر یا استان را در خود گرفته وبه تماشا می گذارند ، بلکه جشنواره ها تبدیل به هدف و افق ایده ال هنرمندان تئاتر شهرستانها شده اند که به نظر می رسد صد در صد این ره که می رویم نه به ترکستان که به گورستان تئاتر شهرستانهاست .جشنواره ها باید گزیده ای از انبوه اجراههای نمایشی یک شهر باشد که به عنوان یک از هزار آن عرضه شود و سالی یک بار مورد ارزیابی قرار گیرد .

 

 از اولین جشنواره نمایشنامه خوانی ماهکان که در استان برگزار شد ، برایمان بگوئید، از اهداف و خروجی جشنواره
فخربراهویی : نمایشنامه خوانی از جدیدترین شکلهای هنرهای نمایشی است که صاحب سبقه آنچنانی نیست وقدمتی آنگونه که باید ندارد.اما به هر حال شیوه ای از ارائه اثر نمایشی است که چند صباحیست ، خوشبختانه در ایران اسلامی هم چون دیگر نقاط دنیا ، برای خود جایگاهی یافته است .اولین جشنواره نمایشنامه خوانی در استان ما هم به هر حال حرکتی بود در خور و شایسته که به همت اهالی و اصحاب تئاتر استان و حمایت های اداره کل فرهنگ وارشاد اسلامی استان ، در آخرین روزهای ماه مبارک رمضان برگزار گردید . اما با همه شلوغی و ترافیکی که در اجرای گروهها شاهد بودیم وبه لحاظ کمیت ، تعداد زیادی اثر را در جشنواره شاهد بودیم ، که گاه تا نیمه شب هم اجرایشان طول می کشید ، اما در کیفیت و شکل کارها متاسفانه ، شاهد مشکلات عمده ای بودیم .برگزاری این جشنواره حداقل به ما نشان داد که چقدر برو بچه های تئاتری ، علی الخصوص قشر جوان تر آنها ، در تلاش و کوشش برای مطالعه و دانش تئاتری محروم بوده و کم تلاش بوده اند ، آنهم در هنگامه ای که تمامی دانش و علم روز دنیا با یک کلیک در هر گوشه ای از جهان ، پیش روی ماست. چرا که در اکثر به اتفاق آثار ارائه شده ، هنرمندان فراموش کرده بودند که جشنواره ، جشنواره نمایشنامه خوانی است ، که با خوانش متن روبروئیم و ترفندهای اجرایی جایگاهی در آن میانه ندارد.  از عمده مشکلات جامعه تئاتری ، فقیر بودن شهرستانها در تعداد اجراهای نمایشی است. اما در این بحبوحه اگر قرار باشد نمایشنامه خوانی ، اجرایی دست و پا شکسته از یک اثر نمایشی باشد ، که به جای خدمت به تئاتر و هنرهای نمایشی ، به آن خیانت کرده ایم .دوستان جوان ما از خاطر برده اند که در نمایشنامه خوانی با یک خوانش روبرو هستیم و هر چیزی که قرار باشد سایه بر خوانش خوانشگران بیندازد ، غیر قابل قبول است . و متاسفانه در این جشنواره بسیار بودند عوامل اجرای ای شبیه نور ، افکت ، دکور ،حرکت ومیزانسن که سایه روی خوانش انداخته بودند و نمایشنامه خوانی را از اساس دچار بحران کرده بودند .اما با همه اینها بارقه هایی از امید برای سالهای آتی در این جشنواره هم به چشم می خورد. بازیگرانی در خور و شایسته ، کارگردانانی جوان و جویای نام و نویسندگانی هرچند کم تجربه و خام ، اما به نظر می رسید که می توانند با اندکی تلاش و پشتکار ، آثاری بسیار متفاوت تر در سالهای آینده ارائه نمایند....باقی بقای شما...




نظرات کاربران